وبلاگ خبری صدرا   :در پی درج یک مطلب در دو هفته پیش از جلسه نشست وبلاگی و اظهارات حاج آقا سید محمد رضا واحدی صاحب وبلاگ لبگزه، ایشان مرحمت فرمودند و این مطلب را برایم فرستادند، ضمن تشکر از ایشان و حساسیت قابل تقدیرشان، این مطلب را عینا در وبلاگم تقدیمتان می کنم.

 

سلام برادر عزیز

با تشکر از محبت و حسن ظن شما دوست گرامی


انتظار می رفت اگر مطلبی را از ما نقل کردید ما راهم خبر کنید تا بتوانیم در بحث شرکت کنیم نه اینکه یک طرفه بنویسید و دوستانی که نبودند را به قضاوت بخوانید و بعد هم حتما خوشحال از نتیجه باشید که نظر دهندگان هم با شما بودند و طرف را محکوم کردند...
هر چند نظرات را که نگاه می کردم چنین نبوده و جز دوسه نظر سطحی، بقیه با اینکه نبودند برداشت منفی نداشتند و حتی بعضی با اینکه نبودند صحبت های مرا همان گونه برداشت کردند که منظور من بوده است.


شما که از نزدیک می شناسمتان و به محضرتان ارادت دارم آیا یک درصد هم احتمال ندادید که شاید حرفهای من را حد اقل در بعضی موارد خوب متوجه نشده باشید یا بهتر بگوبم من نتوانسته ام منظورم را خوب برسانم؟


من امروز اتفاقی متوجه این پست شما شدم و راستش را بخواهید از شما که جوانی متعهد، فرهیخته و دوست داشتنی در نظرم بوده و هستید انتظار این کار نمی رفت...

بگذریم ...

 

بگذارید دو سه کلمه هم ما بگوییم آن وقت اگر صلاح دیدید طبق قانون رفاقت و مروت در وبلاگتان درج کنید... هر چند اگر من بودم وقتی می فهمیدم که دچار اشتباه شده ام حتما آن پست را از بیخ پاک می کردم تا نماند و در آینده ذهنیتی منفی برای دوستان دیگر به وجود نیاورد... اما شما صاحب آن وبلاگید و اختیار آن را دارید...

 

نوشته اید: حاج آقا واحدی بدون اشاره به معصوم بودن امامان ادامه دادند: « ائمه با ما هیچ تفاوتی ندارند الا اینکه بر آنها وحی می شود و بر ما نمی شود.»


اینکه نوشته اید «بدون اشاره به معصوم بودن امامان» معنایش چیست؟ می خواهید بگویید ما با عصمت امامان مخالفیم؟ یا چون یک امر صد در صد پذیرفته شده است بدان اشاره نکرده ایم؟

واقعا در معنای این حرفتان مانده ام.. اما درباره ی ادامه ی مطلب، احتمالاً چون در فکر حرف های قبلی من بودید و در ذهنتان دنبال جواب می گشتید، متوجه گفته های من نشدید. و گرنه هر بچه شیعه ای این را می داند که بر امام وحیی نازل نمی شود. اگر کسی مرا نشناسد و این نوشته ی شما را بخواند چه قضاوتی می کند؟ آیا نخواهد گفت این بنده ی خدا که دارد کارشناسی مباحث دینی می کند حتی نمی داند که بر امام وحی نمی شود؟

 

برادر عزیز، این چیزی که شما نوشته اید، من گفته ام اما نه درباره ی امامان... بلکه در مورد پیامبر بزرگ اسلام گفته ام. خوب است بدانید که حتماً می دانید این دقیقا ترجمه ی آیه آخر سوره ی کهف است که خداوند به رسولش دستور می دهد که به مردم بگو که من بشری هستم مانند شما با این تفاوت که بر من وحی نازل می شود ...

 

نوشته اید، من گفته ام امام زمان مبالغه کرد... این هم از همان حرف هایی است که بخشی از آن نقل شده است و بخشی را شاید از شدت اینکه این بحث به شما برخورده یا متوجه نشدید و یا اینکه عمدا (خدا نکند چنین باشد) حذفش کردید... اگر در یادتان باشد موضوع صنایع ادبی، ایهام، استعاره، مبالغه، کنایه و... شد و گفتم این نوعی استعاره است .. این مبالغه برای بیان شدت حزن و کنایه از شدت اشک ریختن است. و گرنه مگر می شود که انسان واقعا خون گریه کند...

 
من گفتم امامان ما هم مثل ما بودند و با زبان ما صحبت می کردند و از همین الفاظ و صنایع ادبی ما استفاده می کردند و کنایه و مبالغه و... در کلماتشان خلاف شان و مقام عصمت آنان نیست.


اما شما و دوست دیگری که آن عزیز مرا متهم به مغلطه کاری هم کرد، برآشفتید که امام معصوم مبالغه نمی کند و غیر از واقع نمی گوید... بعد این سوال مطرح شد که اگر امیر مومنان و سایر ائمه در دعاهای خودشان مدام از گناهانشان استغفار می کردند آیا به این معنی است که واقعا گناه می کردند؟ اگر معاذالله بگوییم آری که این مخالف صریح اعتقادات شیعی است و اگر بگوییم که برای آموزش ما بوده است یعنی پس (باز هم معاذالله) خلاف واقع گفته اند چون خودشان که هرگز گناه نمی کنند..


در حالی که همانجا من نظری را گفتم که نه این بود و نه آن .... و نه با عصمت امامان بزرگوار ما منافات داشت و نه تهمت خلاف گویی به آنان وارد می شد... و در نقض فرمایش شما دوستی این مثال را زد که اگر شما کنایه و استعاره و این گونه امور را در کلام معصومان قبول ندارید اینکه امام حسین بر جنازه ی برادرشان سردار دشمن شکن یعنی حضرت عباس آمد و فرمود: «اکنون کمرم شکست» آیا معنایش این است که واقعا کمر امام شکست؟ یا اینکه این کنایه از بی پشتوانه شدن و بی یاور شدن بود؟

 

جالب است که یکی از دوستان که یادم نیست کی بود و شاید خودتان بودید فرمود: بله ممکن است واقعا کمر اما شکسته باشد ولی با قدرت امامت دوباره در همان جا جوش خورده و خوب شده باشد...

باور کنید این گونه نگاه به امامت جریان اعتقاد شیعی را از مسیری که خود امامان یادمان دادند، خارج می کند و شیعه را به خرافه گرایی متهم می کند...


برای همین است که امامان ما به همان میزان که با منکران ولایت و غاصبان و دشمنانشان مخالفت می کردند با غلات و کسانی که آنان را مقدس تر از آنچه هستند، می دیدند نیز مخالفت می کردند و حتی با ایشان می جنگیدند.

 

حرف زیاد است و مجال کم... در مورد سایر مطالبی هم که از قول من نوشته اید مطلب زیاد است اما چون به خطرناکی این دوسه محور نبود از آن می گذرم و از خداوند متعال امید عفو و مغفرت برای خودم و شما دارم و خاشعانه به درگاهش روی می آورم که از نعمت اعتقادات شیعی محرومم نکند.

 

مطلب مرتبط: ائمه هم غلو می کردند؟!!