شماره دوم ماهنامه «شهدای اسلام» منتشر شد
پرونده تقابل ایران و آمریکا
صدرا قاضی- رییس جمهور ایران پای هواپیمای اختصاصی خود در فرودگاه نیویورک به زنگ موبایلی پاسخ داد که بحث رابطه با آمریکا را بار دیگر زنده کرد. پشت خط آن کسی نبود جز باراک اوباما رییس جمهور آمریکا. دکتر حسن روحانی در زمانی که این مکالمه توسط خبرنگاران لو رفت در بدو ورود به فرودگاه امام خمینی تهران این مطلب را با حالتی شتاب زده بیان کرد: «در زمانی که قصد بازگشت به ایران را داشتیم از سوی باراک اوباما به موبایل سفیر ما درسازمان ملل زنگ زدند و درخواست کردند که رییس جمهور آمریکا می خواهد با شما چند دقیقه ای گفت و گو کند و لحظات بعد این گفت و گو انجام شد.»
مرد کارکشته سیاست ایران تصور می کرد که مصلحت در آن است که با شکیبایی و متانت پاسخ پرزیدنت اوباما را بدهد. او انتظار داشت ماجرا آن گونه پیش رود که خود می خواهد و برداشت نادرست از آن نشود و دولت را در چالشی قرار ندهد که البته در این میان چندان بی تقصیر نبودند.
کلید مذاکره ایران با آمریکا اما از سال ها پیش توسط هاشمی رفسنجانی آنهم در اواسط دهه 60 زده شد. اشخاصی از سوی دولت ایران توانستند در سکوت رسانه ای با ایجاد ارتباط با افرادی نزدیک به دولت ایالات متحده رابطه ای برقرار کنند که قرار بود ماحصل آن فروش بی سروصدای اسلحه به ایران باشد ولی فرود پرهیاهوی هواپیمای مک فارلین که تصور می شد یک هواپیما ایرلندی است و تقدیم کیک کلید رابطه، همه چیز را فاش کرد، چنان که دولت وقت را وادار به کتمان تمامی ماجرا کرد. پس از این اتفاق عجیب، افراد دخیل مورد مواخذه قرار گرفتند به غیر از کارگردان اصلی ماجرا.
داستان رابطه ایران با آمریکا بدین جا ختم نشد و افرادی از هر دو کشور هرازگاهی با ادله مختلف به اظهار نظر در خصوص لزوم ایجاد رابطه این دو کشور در مناسبات جهانی می پرداختند. چرا که هر حادثه ای که در منطقه به وجود می آمد پای این دو کشور به گونه ای به میان می آمد که حل آن تنها با مذاکره مستقیم میسر بود.
اما نخستین مذاکره این دو کشور در اواخر دهه 80 رخ داد. ایران و آمریکا در خصوص حل مساله افغانستان به میز مذاکره نشستند و با هم به گفت و گو پرداختند که تابوی مذاکره میان این دو کشور را شکست. پس از این گفت و گو، این دو کشور بارها همنشین یک میز شدند و در خصوص حل و فصل مسائل میان خود و مسائل بین المللی باب سخن را گشودند. مهمترین این نشست ها در چارچوب گفت و گوهای آژانس انرژی هسته ای با اعضای اصلی شورای امنیت و 5+1 شکل گرفت که هر دو طرف مورد مخاصمه در آن حضور داشتند و آخرین نشست این دو کشور در نیویورک و در مجمع عمومی سازمان ملل به وجود آمد و نشست 66 را پرحاشیه تر از قبل جلوه داد. تصاویر این گفت و گو از سوی رسانه ها و شبکه های بین المللی بازتاب خیره کننده ای یافت به گونه ای که گویی تمامی مشکلات پیچیده جهان به یکباره با ایجاد ارتباط میان ایران و آمریکا حل و فصل خواهد شد.
اما به اعتقاد کارشناسان منطقه ای و بین المللی، حقیقت آن است که ایران نظم نوین جهانی را به هم زده، نظمی که آمریکا آن را پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سراسر جهان برقرار کرد. اینک ایران، به سلطه جهانی آمریکا خدشه وارد کرده است.
ایالات متحده از زمان سرنگونی رژیم ستم شاهی پهلوی، سیاست زور علیه ایران را در دستور کار خود قرار داد و تلاش کرد تا از این طریق ایران را با خود همراه کند چرا که آن زمان حضور یک کشور بزرگ و دوست در کنار ابرقدرت شوروی می توانست معادلات منطقه ای را به نفع این کشور بازگرداند. اتحاد جماهیر شوروی دهها سال بود که در سودای رسیدن به آب های گرم می سوخت و هماره در تقلایی برای نیل به این هدف بود. حمله شوروی به افغانستان در اوایل دهه هشتاد از این روی انجام گرفت که البته راه به جایی نبرد و ناکام ماند.
اشغال سفارت آمریکا در تهران
درست در زمانی که نمایندگان ایالات متحده راهی را برای برقراری ارتباط با دولت وقت ایران –مهندس بازرگان- یافته بودند سفارت این کشور در تهران به تصرف دانشجویان درآمد. بر اساس اسناد به دست آمده ارتباطات پیچیده ای میان ملی گرایان - که آن زمان دولت موقت را هدایت می کردند- و سفارت آمریکا برقرار شد که این ارتباط با سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا ایجاد شده بود نه ویلیام سولیوان. به نظر می رسید که سفیر این کشور از بسیاری از این مکالمات باخبر نبود که نشان می داد ایالات متحده به اهداف دیگری به غیر از مذاکره و یا منافع ایران می اندیشد.
با اشغال سفارت آمریکا در تهران، قرار بود لانه جاسوسی –اصطلاحی که امام خمینی بر آن نهاد- پس از سه روز تخلیه شود و اسناد احتمالی دخالت آمریکا در امور ایران فاش شود. اما به دلایلی این گروگان گیری 444 روز به طول انجامید و خود موجب تنش های جانبی زیادی شد.
در این میان دولت موقت هم مرموزانه عمل کرد و در ساعات اولیه اشغال لانه جاسوسی، از اشغال سفارت توسط دانشجویان حمایت کرد. حمایتی که موجب شد سیاستمداران آمریکا ماجرای اشغال سفارت را حرکتی صرفا دانشجویی نبینند و عملیاتی دولتی بدانند. چرا که حرکت دانشجویی و مردمی در هیچ نقطه از جهان به حساب دولت آن کشور گذارده نمی شود.
از این جا به بعد؛ معادلات برای آمریکا پیچیده تر شد. در واقع روند آن را به سمت تقابل و نزاع بین این دو کشور کشاند. انسداد حساب های بین المللی ایران از سوی آمریکا، این حرکات را به سمت روند تقابل هدایت کرد. آمریکا سپس دست به حمله ای نظامی برای رهایی گروگان ها زد که با شکستی غیرقابل تصور روبرو شد. به نظر می رسید این کشور در این حمله به اهداف کودتا هم می اندیشیده که در هر دو مورد ناکام ماند.
حمایت آشکار از عراق برای حمله به ایران را می توان مهم ترین سند تخاصم این کشور با ایران دانست. آمریکا نه تنها به تنهایی از عراق پشتیبانی می کرد بلکه دیگر کشورها را برای پیوستن به این جنگ واداشت. به گونه ای که اگر ایران آن زمان قدرت امروز را می داشت ممکن بود این جنگ به جنگی فراگیر کشانده شود و جنگ جهانی سوم را طرح ریزی کند.
در دوران هشت ساله این جنگ، تقابل این دو کشور به اوج خود رسید و بارها نیروهای نظامی این دو کشور در مقابل هم قرار گرفتند. جنگ نفتکش ها در اوایل دهه شصت شمسی، ضربات بسیاری به ناوگان آمریکا وارد کرد که این کشور معتقد بود ایران در پس این حملات قرار دارد. ایران مین های دریایی سرگردان را عامل این حملات معرفی می کرد اما همگان می دانستند که هیچ حرکتی در خلیج فارس بدون تحرک ایران امکان پذیر نیست. چرا که جمهوری اسلامی پیش از این تهدید کرده بود که تنگه هرمز را خواهد بست. اگرچه این تهدید عملی نشد اما منطقه را به دود و آتش برای هم پیمانان عراق بدل کرد. تا جایی که آمریکا وادار به دخالت مستقیم به نفع عراق می شد. حمله به تاسیسات نفتی و ناوشکن های ایران و هم چنین حرکت غیر انسانی ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایرباس ایران، منطقه را به جنگی تمام عیار تبدیل کرد.
ورود جامعه جهانی به تخاصم ایران و آمریکا
با شدت گرفتن تنش های نظامی ایران و آمریکا، جامعه جهانی وارد کارزار شدند تا قلب اقتصاد جهانی را آرام کرده و از گسترش این جنگ به دیگر نقاط جهان جلوگیری کنند. زیرا بیم آن هم می رفت که ایران بخواهد جنگ را به منافع آمریکا در دیگر نقاط جهان درازا بخشد. اما با میانجی گری سازمان ملل قطعنامه شماره 598 این سازمان از سوی ایران پذیرفته شد و جنگ فروکش کرد.
آمریکا اما دست دوستی با ایران دراز نکرد و همچنان انتظار داشت این کشور در مقابل ابهت جهانی اش سر خم کند. تحریم ها برداشته نشدند، حمایت از مخالفان ایران به ویژه منافقین؛ از آن دسته تقابل های آمریکا علیه ایران بود. پس از آن با دست آویز کردن یک حرکت تروریستی در آرژانتین و انتصاب آن به جمهوری اسلامی، اموال میراث فرهنگی ایران را توقیف کردند.
پرونده «ایران هسته ای» گشوده شد
پس از جنگ، جمهوری اسلامی تصمیم گرفت تا نیروگاه های هسته ای خود را که سال ها قبل برنامه ریزی آن شکل گرفته یا آغاز شده بود را به سرانجام برساند. اما در اواسط دهه هفتاد شمسی زمانی که ایران مصمم به دست یابی به فن آوری سوخت هسته ای شد با تحریک آمریکا با عنوان «ایران هسته ای» پرونده جدیدی علیه جمهوری اسلامی باز شد که تا کنون بحث داغ آن پایان نیافته و سه دولت اخیر را با چالش زیادی روبرو کرده است.
اگرچه به نظر می رسد روابط ایران و آمریکا به مرحله انفجاری رسیده باشد، ولی کارشناسان جهانی معتقدند جنگ مستقیم این دو کشور منتفی است. زیرا هر دو کشور پیش از این در جنگ های مختلف عملا زورآزمایی کرده و به قدرت هم پی برده اند. تست قدرت ایران توسط آمریکا با اجرای رژیم صهیونیستی با راه اندازی جنگ 33 روزه حزب الله و 22 روزه غزه انجام گرفت و اسراییل کاملا مسلح از پس دو گروه کوچک پارتیزانی برنیامد. اعتقاد تحلیل گران بر این است که بعید به نظر می رسد جنگ مستقیمی میان این دو کشور برپا شود. از این پس باید بیشتر شاهد جنگ های پیچیده رسانه ای در سطح جهان باشیم که البته لازمه آن تجهیز ایران به سلاح های این جنگ است. سلاحی که در ظاهر کشنده نیست اما سلاحی نابودکننده برای مرعوب کردن یک ملت است.
اینفوگرافی تقابل ایران و آمریکا
ا- تسخیر لانه جاسوسی
در حالی که چند ماهی از انقلاب نگذشته بود اعضای انجمن اسلامی دانشگاه ها با عنوان دانشجویان پیرو خط امام در اعتراض به پناه دادن ایالات متحده به شاه ایران روز 13 آبان راهپیمایی اعتراضی در مقابل سفارت آمریکا در خیابان طالقانی تهران برپا کردند. اما دانشجویان با یک برنامه ریزی قبلی وارد سفارت شدند و آنجا را اشغال کردند. این واقعه قرار بود چند ساعت بیشتر طول نکشد اما به دلایلی چند ماه در آنجا ماندگار شدند و گروگان ها هم تا دی ماه سال بعد در اسارت گرفتند و سپس با نظر مجلس اول بدون گرفتن امتیازی آزاد کردند. این واقعه نخستین برخورد ایران و آمریکا را رقم زد.
2- بلوکه شدن اموال و دارایی ایران
دولت آمریکا به بهانه تسخیر سفارت اش در تهران، اموال و دارایی های ایران شامل ادوات نظامی خریداری شده توسط رژیم پهلوی از ایالات متحده و حساب های ارزی ایران در این کشور را مسدود کرد. ادوات نظامی که شامل خرید تعداد زیادی جنگنده هایF14 و F16 بودند که بدون ارزش افزوده 14 میلیارد دلار برآورد می شدند. آمریکا دلیل بلوکه کردن این حساب ها را حمایت دولت ایران از اقدام دانشجویان ایرانی در تسخیر سفارت آمریکا برشمرد.
3- حمله نظامی به طبس
ایالات متحده در اردیبهشت ماه سال 59 به بهانه آزادی دیپلمات های آمریکایی دربند دانشجویان پیرو خط امام از طریق ناوهای خود در خلیج فارس به صحرای طبس لشکرکشی کردند تا برای حمله به تهران آماده شوند. قرار بعدی آنها زمین چمن ورزشگاه امجدیه در مقابل سفارت آمریکا در پایتخت ایران قرار داشت. اما این حمله بدون درد و خونریزی برای ایران، با شکست هولناک ناوگان هوایی آمریکا پایان پذیرفت. گویا شن های روان ماموریت داشتند تا از حمله شبانگاهی ارتش آمریکا مقابله کنند. این را می توان نخستین حمله نظامی این کشور علیه ایران اسلامی دانست.
4- تحمیل جنگ هشت ساله
صدای هولناک انفجار از فرودگاه مهرآباد تهران در 31 شهریور سال 59، مردم ایران را به این گمان انداخت که حمله دیگری از سوی ارتش ایالات متحده به ایران برای بازپس گیری سفارت آمریکا طرح ریزی شده است. این حمله اگرچه توسط دیکتاتور عراق انجام گرفت اما مردم ایران هرگز باور نمی کردند این کشور بدون حمایت آمریکا بتواند به چنین حمله دامنه داری دست بزند. بعدها اسناد زیادی از کمک های گسترده نظامی آمریکا به این کشور برای حمله به ایران فاش شد.
5- کیک دوستی مک فارلین
هواپیمای ایرلندی که به صورت اضطراری درخواست نشستن در فرودگاه مهرآباد کرده بود وقتی بر زمین نشست حامل شخصی بود به نام «مک فارلین» که با همراه آوردند کیک صلح نماینده دولت آمریکا برای ایجاد رابطه با ایران بود. بعدها فاش شد که این نماینده آمریکایی در سال 65، پس از ایجاد ارتباطی پنهانی و غیر رسمی با دولت آمریکا توسط مقامی بلندپایه وابسته به دولت ایران برای خرید سلاح نظامی به ایران سفر کرده است. پس از آن نام هاشمی رفسنجانی و چند تن افراد وابسته به وی بر سر زبان ها افتاد. این واقعه با عدم استقبال جمهوری ایران، افتضاح دیگری را برای آمریکا رقم زد.
6- جنگ نفتکش ها
مهم ترین تقابل دو کشور ایران و آمریکا را می توان درگیری های پراکنده در خلیج فارس دانست که در دوران جنگ ایران و عراق انجام می گرفت و به جنگ نفتکش ها مشهور شد. در این دوران نفتکش هایی که برای عراق تسلیحات یا بار می بردند و یا با پرچم آمریکا در خلیج فارس تردد می کردند، به وسیله مین های سرگردان بدون شناسنامه هدف قرار می گرفتند. آمریکا در مقابل کشتی ها و سکوهای نفتی ایران را مورد هدف قرار می داد. سکوی نفتی «سلمان» و کشتی «ایران ایجر» توسط ناوگان جنگی آمریکا منهدم شدند. جالب است که آمریکایی ها برای انهدام سکوی کوچک سلمان هزار گلوله توپ شلیک کردند که به نظر می رسید ناشی از عصبانیت آن ها بوده است.
7- سقوط هواپیمای ایرباس ایرانی
ایرباس 747 ایران لحضاتی پس از پرواز از فرودگاه بندرعباس به مقصد دوبی بر روی جزیره هنگام سقوط کرد و تمامی 290 تن از مسافران پرواز 655 در دریای نیلگون خلیج فارس مسکن گزیدند. ناو جنگی وینسنس آمریکا این هواپیمای مسافربری را در حالی هدف قرار داد که به خوبی از نوع هواپیما و ماموریت پروازی آن باخبر بود. اما ارتش آمریکا اعلام کرد «این هواپیمای ایرانی به اشتباه و به تصور یک هواپیمای جنگنده از سوی ناو وینسنس ساقط شده است.» این در حالی بود که پس از آن کاپیتان راجرز و همکارانش به خاطر این جنایت مدال افتخار گرفته و ترفیع درجه داده شدند!
8- حمایت از مخالفان ایران
پس از فشارهای ایران به فرانسه به دلیل حمایت مادی و معنوی به منافقین و پناه دادن به این گروهک تروریستی، گروهک منافقین با حمایت مستقیم آمریکا توانستند در عراق اردوگاه اشرف را بنا کنند که سال ها اسباب زحمت دولت و ملت عراق را فراهم کرد. همچنین آمریکا یک جانبه نام این گروهک را از لیست تروریست ها خارج کرد تا اعضای آن بتوانند به راحتی به مقاصد ضدایرانی خود مشغول شوند. از طرفی آمریکا در فتنه 88 نقش بزرگی در تحریک مردم و پوشش رسانه ای این حوادث خونین ایفا کرد.
9- تحریم های سنگین علیه ایران
باب تحریم های غرب علیه ایران از ابتدا توسط آمریکا گذاشته شد و هر ساله به بهانه های مختلف این تحریم ها تشدید شدند. آخرین بهانه برای این تحریم ها بحث هسته ای بود که از اواخر دهه 80 و در دولت خاتمی آغاز و در دوران اول و دوم دولت احمدی نژاد به اوج خود رسید که نه تنها تحریم تسلیحاتی که بسیاری از کالاهای ضروری مردم هم مورد تحریم قرار گرفتند. براساس تحریم های جدید آمریکا،هر کشوری که با ایران به صورت گسترده دادوستد می کرد بدون در نظرگیری کالاهای دادوستد شده مورد تحریم قرار می گرفت.
10- ایران و آمریکا پای میز مذاکره افغانستان
ایران و آمریکا سرانجام پذیرفتند در سطح تیم مذاکره کننده و وزرای خارجه در بحث افغانستان بر سر میز مذاکره بنشینند. این نخستین برخورد نرم دو کشور مورد مخاصمه بود که پس از 30 سال انجام می گرفت، اگرچه با حضور چند کشور همسایه افغان ها. پس از آن، این جلسات چند بار دیگر هم در دولت های احمدی نژاد و روحانی حول مسائل بین المللی و منطقه ای تکرار شد اما درباره بحث های مستقیم هیچ گاه طرفین حاضر به حضور در پای میز مذاکره نشدند.
دبیر کمیسیون امنیت ملی مجلس درباره رابطه با آمریکا می گوید:
بازگویی تجاوزات آمریکا احتیاج به یک کتاب دارد
سامیه امینی- درست در زمانی که به نظر می رسد حرکات ژورنالیستی برای ایجاد رابطه آمریکا و ایران در سطح رسانه های بین المللی به اوج خود رسیده، ایلات متحده حاضر نیست تنها قدمی به نفع منافع ایران اسلامی بردارد. ایرانی که در سی سال اخیر همواره مورد غضب این کشور بوده، حال در موضع سرسختی قرار گرفته است و همگان انتظار دارند ایران دست بالا زده و بر سر میز مذاکره بنشیند. میز مذاکره ای که مشخص نیست چه میزان منافع کشورمان را تامین کند. با مجال کوتاهی که در دفتر نشریه شهدای اسلام ایجاد شد با محمد حسن آصفری دبیر کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس آن هم در سالگرد تسخیر لانه جاسوسی در این باب به گفت و گو نشستیم.
شما به عنوان یکی از اعضای کمیسیون امنیت ملی آیا موافق ارتباط با آمریکا هستید؟
استراتژیهای کلان نظام را اولا مقام معظم رهبری مشخص میکند. ایران موافق ارتباط با همه کشورها است. خط قرمز ما تنها رژیم غاصب صهیونیست است و ما براساس سه اصل عزت، حکمت و مصلحت که در قانون اساسی آمده است آماده گفتگو و مذاکره هستیم.
- در مورد حذف مرگ برآمریکا چطور؟
ما مخالف سلطه جویی آمریکا هستیم. مخالف استبدادگری آمریکا در منطقه هستیم. مخالف این هستیم که آمریکاییها بخواهند ازبالا با ملت ایران برخورد کنند. امروز ملت ایران یک ملت عزتمند است. امروز ایران به عنوان یک کشور اثرگذار در خاورمیانه مطرح است وعلی رغم تلاش هایی که صهیونیستها وآمریکاییها انجام دادند، الحمد لله سربلند هستیم. سال گذشته جنبش غیرمتعهدها درایران برگزارشد، آمریکاییها وصهیونیستها خیلی تلاش کردند که دراین اجلاس کشورهای کم تری حضور پیدا کنند ولی بیش از۱۲۰ کشور دنیا در حد نخست وزیر، رییس جمهورها، وزیر امور خارجه و هیات های عالی رتبه شرکت کردند. ازسازمان ملل آقای بان کی مون آمد، روسای بعضی ازسازمان های بین المللی حضور پیدا کردند. این به دلیل این است که: امروز جمهوری اسلامی ایران یک کشور اثرگذاری شده و آمریکاییها و کشورهای دیگر نمی توانند از جمهوری اسلامی ایران غافل شوند و ارتباط نداشته باشند. ما احتیاج به ارتباط با اینها نداریم. هر چند دنیا، دنیای ارتباط و گفتگو است، اما این آمریکاییها بودند که ما را تحریم کردند. آمریکاییها بودند که خوی تجاوزگری خودشان را در جنگ بین عراق و ایران نشان دادند. این آمریکاییها بودند که هواپیمای مسافربری ما را مورد اصابت قرار دادند. این آمریکاییها بودند که سازمان منافقین را از لیست تروریستی خارج کردند. آنها بودند که مجوز دادند به کشورهای دیگر که مواد شیمیایی در اختیار عراق گذاشته و عراق شهر سردشت و شهرهای مختلف ما را بمباران شیمیایی کند.
ما امروز بیش از۱۰۰ هزار نفر مصدوم شیمیایی داریم که ۶۰ هزار نفر از آنها دارای پرونده در بنیاد شهید هستند، ما هرجا را که نگاه میکنیم میبینیم که آمریکاییها همیشه تلاش کردند برای جمهوری اسلامی ایران مشکل درست کنند، این آمریکاییها بودند که ما را تحریم کردند و پرونده هستهای ایران را به شورای امنیت بردند تا آنجا مورد رسیدگی قرار بگیرد. آمریکاییها بودند که کودتای ۲۸ مرداد سال 42 را راه انداختند. ما اگر بخواهیم تجاوزات و خصومت های آمریکا را بگوییم احتیاج به یک کتاب دارد. لذا برای موضوع ارتباط با آمریکا لازم است که اولا آمریکاییها مشخص کنند که واقعا برخورد تجاوزگری را کنار گذاشته اند. عمل این هست که دست از تحریم بردارند. دارایی های ما را که امروز در آمریکا بلوکه شده، سودش را هم بدهند اگراین اتفاقات بیافتد ما مشکلی برای رابطه با آمریکا نخواهیم داشت، اما به شرطی که پشت دست های مخملی آمریکا دست های چدنی وجود نداشته باشد.
- بالاخره در مورد شعار مرگ بر آمریکا نظری ندادید؟
تا زمانی که آمریکا سیاست تجاوزگری را نه تنها در ایران بلکه درتمام دنیا داشته باشد، بایستی این شعار وجود داشته باشد، این جزء استراتژی مبارزه با زیاده خواهی است. شعار مرگ بر آمریکا نمادی از آن مظلومین جهان در مقابل ظالمین دنیا است. تا زمانی که آمریکاییها با ملت های دنیا به صورت وحشیگری رفتار می کنند این شعار باید حفظ شود.
- به نظر شما ارتباطی بین مواد مخدر و نیروهای آمریکایی در افغانستان وجود دارد؟
ببینید! امروز آمریکاییها آمدند در افغانستان حضور پیدا کردند و به عنوان مبارزه با القاعده و طالبان قد علم کردهاند، ولی دیدیم که تولید افغانستان در بحث خشخاش و مواد مخدر در سال های گذشته اگر ۲۰ هزار تن بود، پس از ۲ سال از حضور آمریکاییها در افغانستان تبدیل به ۲۰۰ هزار تن رسیده است که این نشان دهنده این است که آمریکاییها دریافتند که این جا یک پایگاه بسیار سودآوری است.
امروز مواد مخدر به عنوان یک ابزار و به عنوان یک فرصت برای آمریکایی هاست. وقتی آمریکاییها میبینند که در بعضی از مناطق به وسیله عملیات نظامی به وسیله حرکات نظامی نمیتوانند موفق شوند رو به مواد مخدرمی آورند و تلاش میکنند با گسترش اعتیاد در بین جوامع یک ملت خاموش و بیمار و آسیب دیده ایجاد کنند و بعد منابع زیرزمینی آنها را به غارت ببرند. این یکی از استراتژیهای بزرگ آمریکاست و توسعه و گسترش مواد مخدر در دنیا وجود دارد و از گذشته بوده والان هم هست. امروز این مواد مخدری که میگیریم را در ملأعام آتش میزنیم که همگان ببینند این مواد مخدر مصرف نمیشود. برای همین به جرات میتوان گفت که نظام جمهوری اسلامی ایران در بعد مبارزه با مواد مخدر اقدامات خوبی انجام داده است. از انسداد مرز گرفته، تا مسلح کردن مرزهای کشور. این را نباید از نظر دور داشت که ما در موضوع مواد مخدر بسیار هزینه کرده ایم. از طرفی ۵/۳ میلیون معتاد در کشور داریم و از سوی دیگر ۲۵۰۰ شهید برای مبارزه با قاچاقچیان ایثار کردهایم.
منبع: ماهنامه «شهدای اسلام»- شماره دوم – آبان و آذرماه 92
3 دهه هیات داری در تهران
صدرا قاضی- خیمه های عزا برپا شده اند، بیرق ها بر در دیوار قرار گرفته اند تا عزای عزیزترین فرزند رسول الله را فریاد زنند.
کودکان بر طبل و سنج خود می کوبند تا به زعم خود در این میان سهمی ایفا کرده باشند. راستی در شهر چه خبر است؟! صدها سال است که هیاهوی محرم در فضای کشور شیعه پرور ایران می پیچد و همگان را با نوای حسین(ع) به کوچه و برزن می کشاند. کل یوم عاشورا و کل عرض کربلا. امروز عاشوراست و اینجا کربلا!
با خود می اندیشم مگر این حسین کیست که این گونه مردمان مدهوش او شده اند. حسین هم انسانی است از نوادگان آدم ابوالبشر. اگرچه حسین آن گونه زیست که خدا می خواست و آن گونه رفت که سر بر آسمان سایید و عرشیان را مست خود کرد. حسین به مادری می نازد که فخر زنان عالم است و پدری که باب بهشت است و هر شمشیر اش اسلام را زنده کرده. اما؛ این حسین حسین است که صدای مظلومیت میلیون ها انسان آزاده است که غیر از خدا کسی را در این میان ندارند.
شال عزا را برمی دارم بهت زده بی توجه به دور و اطراف و هیاهوی کاذب به سوی خیمه ارباب قدم می گذارم. امشب او صدایمان می زند و ما لبیک می گوییم. پلک چشمم را که به هوای پارچه نوشته سردر هیات می گشایم، بی اختیار سلامی بر سید و سرور شهدا می فرستم.
حاجی در مقابل هیات، گلی بر سر گرفته و با چشمی اشک بار با تعارف چای گرم بر صدها عزادار حسینی تکریم می کند؛ بفرمایید روضه!
حال و هوای هیات ها
این روزها، وقتی که در شهر گشتی بزنید، به راحتی متوجه تغییر در حال و هوای شهر می شوید. چه در مناطق پایین شهر و چه در مناطق بالایی شهر پرچمهای سیاهیچشم نوازند و نشان از ایام عزاداری محرمالحرام دارند.
هیات های مذهبی اما در این میان دارای حواشی و مشکلاتی هم هستند که کمتر از سوی دولت به آنها پرداخته شده است. متاسفانه برخی مواقع در ایام عزاداریشاهد حوادث ناگوار برای هیات های مذهبی بوده ایم. از آتش سوزیهای کوچک و بزرگ تا حتی مسمویت غذایی.به ویژه حادثه هولناک آتش سوزی سال 83 در مسجد ارک تهران که منجر به شهادت تعدادی از شهروندان تهرانی شد. در آن حادثه که از آتش گرفتن یک بخاری آغاز شد، در چشم به هم زدن سقف برزنتی حیاط مسجد را دربر گرفت و مسجد را پر از آتش و دود کرد و جمعیت در حال نماز را در کام خود فرو برد. 9 سال از آن حادثه دردآور می گذرد، هنوز خانواده های آنها سوگوار فرزندان خود هستند اما مسئولان برای هیات ها چه کرده اند؟
دولت از ابتدا قرار بود با تشویق هیات ها به کسب مجوز، به مشکلات این چنینی آن ها بپردازد و از طرفی جهت گیری این هیات ها را به سمت و سوی مورد نظر اهل بیت عترت علیهم السلام هدایت کند. نمونه آن جلوگیری از نصب شمایل خلاف واقع ائمه و عدم استفاده از علائم بدون پیشینه مذهبی و تاریخی و نیز آلات موسیقی بود که هیات ها را از حال و هوای عزاداری خارج می کرد.
اما برخی موارد برخورد خودسرانه با هیات ها و مداحان در سال های گذشته موجب شد تا دولت نقش بیشتری در این میان ایفا کند و این حرکات به سمت و سوی برخورد مذهبی کشیده نشود. برخورد با دو تن از مداحان مشهور، یکی به دلیل استفاده از ادبیات نه چندان مرسوم در شورهای عزاداری و دیگری بر پایه یک فیلم خصوصی می رفت تا بحث برخورد هیات های مذهبی را به نقاط حساس بکشاند. این مسئله با نقش آفرینی ریش سفیدان ختم به خیر شد، اما مسئولیت دولت را دوچندان کرد. چرا که آن دو برخورد نزدیک به هم می توانست فضا را به یک مسئله امنیتی بکشاند و جامعه را به مخاطره بیاندازد. فضایی که اغلب کشورهای همسایه درگیر آن هستند و گریزی از آن نیست.
اگرچه ممکن است حضور پر رنگ دولت هم موجب بی رنگ شدن حضور خودجوش مردمی شود چرا که این هیات ها صدها سال است که در کشورمان رونق داشته اند و تنها با اتکای مردمی ادامه حیات داده اند. چه در زمان رژیم ستم شاهی رضاشاه که با هیات های مذهبی برخورد می شد و چه در زمان جمهوری اسلامی، با قدرت به زندگی خود ادامه داده اند.
دهه شصت؛ پیوند هیات ها با جبهه
دهه ابتدایی انقلاب با جنگ توأمان شد. جنگی که در ابتدای پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی بر کشور تحمیل شد و خسارات زیادی به مملکت اسلامی وارد کرد اما این جنگ، در کنار خرابی ها ارمغانی هم برای جوانان این مرز و بوم داشت. ارتباطی گسترده ای که جوانان این دوران با فضایل اهل بیت گرفتند را نمی توان از آن به راحتی گذشت، برخی آن را معجزه می دانستند چرا که آن جوانان در دورانی می زیستند که حرکت کلی کشور به سمت و سوی فساد و فحشا و دور شدن از اهل بیت طاهرین دیده می شد و تنها چیزی که آنها را از این خطرات مصون می داشت، هیات های مذهب بودند. پایتخت اما اوج فعالیت هیات ها از پیش از انقلاب بوده است که از دهه شصت این هیات ها به موجب ارتباطی که دفاع مقدس ما با اهل بیت داشتند پیوند عمیقی با جبهه یافتند و زمینه ساز پرورش جوانی شدند که اندکی بعد سینه خود را در مقابل گلوله اهریمنان این آب و خاک و آیین سپر می کردند.
«هیات عشاق الحسین(ع)» مشهورترین هیات آن دوران شرق تهران است که مرکب از جوانان 15 تا 30 ساله بود. این هیات سال ها است با هدایت «حاج علی قربانی» مشهور به حاج قربان فعالیت می کند. او موسس و مداح این هیات است. او می گوید: «عشاق الحسین را با تعدادی از بچه های دبیرستان در مسجد یاسین تاسیس کردیم و می خواستیم همان طوری که دلمان می خواست عزاداری کنیم و کسی هم مزاحم ما نشود. در منزل یکی از بچه ها می رفتیم و تا ساعت ها سینه می زدیم. جلسات ما در ابتدا خصوصی بود. الان کمتر حال و هوای آن روز توفیق می شود.»
عشاق الحسین(ع) دیگر مجلس خصوصی نمی گیرد. جلسات این هیات اغلب در حسینیه مرحوم صابرمولایی درخیابان سقاباشی، زرین نعل، بلوار قیام، زمزم در خیابان فیاض بخش و مسجد شهید بهشتی برگزار می شود و برخی شب ها خیل جوانان عزادار آن از کنترل خارج می شوند. بحث کمبود فضا، سال ها است که «عشاق الحسین» را آزار می دهد و هرچه به وسعت حسینه می افزایند، بر تعداد جمعیت هم افزوده می شوند. هم اینک هزاران هیات در تهران بزرگ از عشاق الحسین نشأت گرفته اند و با سبک و سیاق آنها سینه می زنند.
مرحوم حاج مجید سیب سرخی و برادراش حسین سیب سرخی از این هیات آغاز کرده اند. سیب سرخی از کودکی درعشاق الحسین بزرگ شده است.
از هیات های شاخص دهه شصت می توان از «بیت الحسن(ع)» در خیابان ایران نام برد که حاج علی انسانی نغمه سرای آن بوده است. حاج علی انسانی جلسات منظمی در منزل شخصی اش در نزدیکی بیت الحسن دارد.
اما حاج منصور ارضی چیز دیگری است. او جلسات مسجد شهدا را در اوج جنگ آغاز کرد. در حقیقت این هیات را مادر هیات های جدید تهران می دانند که از سبک قدیمی و بی رمق گذشته فاصله گرفته بود و شور و حال زیادی به جلسات هیات ها بخشیده بود.
مسجد شهدا که هم اینک در ابتدای بزرگراه محلاتی قرار گرفته، آن حال و هوا را با خود ندارد. این جلسات از سال 77 با مداحی حاج منصور خداحافظی کرد و داغ خاموشی جلسات صبح دهه اول محرم را بر دلها گذاشت. حاج منصور از آن سال به مسجد ارک نقل مکان کرد. پیش از این مسجد ارک تنها جلسات سحرگاهی ماه مبارک رمضان را با نوای ارضی برپا می کرد.
دهه هفتاد؛ دهه رونق هیئات
اواسط دهه هفتاد در کشور دوران گسترش خیره کننده هیات های مذهبی به سبک و سیاق جدید است. پیش از آن هیات ها با سروشکل سنتی فعالیت می کردند و دیگر کمتر قادر به جذب جوانان امروزی بودند. یک هیات مذهبی که با جمعی از رزمندگان شکل یافته بود بنای آن را نهادند و هیات ها را به رسانه ملی کشاندند. «هیات رزمندگان اسلام» از سال 78 سیستمی جدید را طرح ریزی کرد و با دعوت از مداحان مشهور و صاحب سبک میلیون ها خانواده کمتر مذهبی را با هیات آشنا کردند و در حقیقت هیات ها را از طریق تلویزیون به خانه ها برد.کاری که با تاخیر 20 ساله انجام گرفت.
حاج صادق آهنگران و حاج محمد کوثری فرمانده سابق لشکر حضرت رسول(ص) از اعضای اصلی و خوشنام این هیات بودند که به موجب جذب منابع مردمی در سال 78 با برگزاری مسابقه «میلاد نور» بنای هیات رزمندگان را نهادند. اگرچه تاسیس این هیات به پیش از این تاریخ باز می گردد اما این تاریخ را می توان به عنوان زمان رسمی آغاز فعالیت گسترده این هیات ذکر کرد.
حاج محمدرضا طاهری، حاج سعید حدادیان و حاج محمود کریمی و نیز حاج حسن خلج از ابتدا در برنامه های گسترده هیات رزمندگان حضور داشتند، بعدها که مهدیه تهران یادگار مرحوم «حاج احمد کافی» توسط هیات رزمندگان خریداری و بازسازی شد تمامی برنامه های آن به طور منظم از رسانه ملی پخش شدند و شور و شعفی وصف ناپذیر در خانواده ها ایجاد کردند که تا کنون ادامه داشته است.
این برنامه های اینک، در نقاط کشور پهناور ایران گسترده شده اند، برگزاری دعای روح بخش کمیل و نغمه انتظار در صبح های جمعه از برنامه های هیات رزمندگان است که مردم شهرهای کوچک و بزرگ را درگیر آن کرده است. برخی از برنامه ها نیز از کربلا و مکه معظمه هم پخش می شود و هزاران مشتاق حضرت دوست را دسته جمعی به زیارت می برد.
دهه هشتاد؛ رونق هیات های شورآفرین!
دهه هشتاد، دهه روی کار آمدن حسین سیب سرخی، عبدالرضا هلالی، جواد مقدم، بنی فاطمه، و صدها مداح بنام و بی نام و نشان بود. محمد حسین حدادیان و حسین طاهری هم فرزندان دو مداح مشهور از این جمع اند.
سیب سرخی هم اینک در خیابان پیروزی، حسینیه پر رونقی دارد. هلالی هم در چند سال اخیر چاره ای نیافته غیر از اینکه به دلیل کثرت جمعیت هیات خود را در سالن ورزشی هفتم تیر در پارک شهر برگزار کند. مقدم هم به بین الحرمین می رود. غالب عزاداران این چند هیات از رنج سنی زیر 20 سال هستند.
دهه هشتاد، همان گونه که بر رونق هیات ها افزوده شد معضلات تازه ای هم به ارمغان آورد که برخی بدبینی ها را به همراه داشت. «برخی ها شور دارند و شعور ندارند» جمله یکی از بزرگان است که درباره هیات های تازه شکل گرفته نقل شده است.
این کنایه از شورهای زیاد عزاداری این هیات ها است که به نظر می رسد بدون پشتوانه انجام می گیرد و از سوی علما نهی شده است. رهبر معظم انقلاب بارها بر استفاده از عزاداری سنتی تاکید کرده اند. ایشان در عین حال از عزاداری سبک های جدید هم استقبال کرده اند. جلسات فاطمیه و محرم که از سال 72 هر ساله در بیت رهبری برگزار شده، مبین آن است. این جلسات از ابتدا با مداحی حاج منصور ارضی برگزار می شد و هزاران مشتاق اباعبدالله علیه السلام را حتی از شهرستان ها به این تهران می کشاند.
«هیات های شورآفرین»، عنوانی برای این جلسات است که هم اینک نیز شهر از این جلسات زیاد به خود می بیند و اغلب رده سنی کمتر از 20 سال را دور خود جمع می کند و از سینه سوخته ها بری هستند. گاه این جلسات بدون کمترین عزاداری، تنها به شور می گذرد و ممکن است محفل را از اهداف اصلی خود منحرف کند.
امروزه سی دی های این جلسات به بیرون هم درز کرده و در فضای پرالتهاب مجازی هم گسترش یافته که بعضا شائبه هتک حرمت اهل بیت علیه السلام در آن مستتر است. این گونه هیات های خانگی اغلب در شهر تهران برپا می شوند و توصیه ای هم از بزرگان نمی پذیرند. حال این هیات ها به معضلی برای جلسات مذهبی تهران بدل شده اند.
منبع: ماهنامه «شهدای اسلام»- شماره دوم – آبان و آذر ماه 92